Pokemon.-.Jirachi.Wish.Maker.2003.1080p.BluRay.x265.Bluespots Subtitles

At 00:00:00,000, Character said: Translated By : Alireza60
Forums‏‏‏‏‏‏. ‏‏‏‏‏‏AnimWorld‏‏‏‏‏‏. ‏‏‏‏‏‏net
زيرنويس به صورت شنيداري ترجمه شده

2
At 00:00:04,463, Character said: ... در دنيايِ "پوکمون" ها

3
At 00:00:06,043, Character said: ... به اندازه يِ تمام قصه ها

4
At 00:00:07,483, Character said: موجوداتِ عجيب و غريب وجود دارند...

5
At 00:00:11,013, Character said: که بعضي از اون ها براي هميشه مثلِ يه راز در ذهنِ ما
جاي مي گيرند ، ولي ما فقط تعداد کمي از اونها رو ميشناسيم

6
At 00:00:15,333, Character said: ولي بقيه در ذهنِ ما جرئي از افسانه ميشند

7
At 00:00:21,673, Character said: ... اونايي که از روياهايِ ما بوجود مي آيند

8
At 00:00:27,713, Character said: ... مثلِ خودِ "پوکمان" ها

9
At 00:00:29,603, Character said: در طولِ زمان همچنان زنده مي مونند...

10
At 00:00:33,743, Character said: ... و با گذر هر روز ، ماجراهايِ جالب و بي شماري

11
At 00:00:37,223, Character said: از اوجِ آسمان ها تا اعماق درياها بوجود مي آورند...

12
At 00:00:40,633, Character said: ... حدودا 300 موجودِ ناشناخته وجود داره

13
At 00:00:42,903, Character said: که مدام به محلِ تجمع "پوکمون" ها نزديک ميشوند...

14
At 00:00:46,523, Character said: اما اونها به تنهايي قادر به مبارزه نيستند

15
At 00:00:54,693, Character said: ... پوکمون" ها و انسان ها غالبا تيمي"

16
At 00:00:56,833, Character said: براي هر رقابت يا نبرد تشکيل ميدادند...

17
At 00:00:58,283, Character said: تا با ترکيبي از قدرت ، شجاعت ، هوش و
اتحاد با دشمنان به مبارزه بپردازند

18
At 00:01:02,133, Character said: اعضايِ گروه در جنگ هايي که به "مبارزات پوکمون" معروفن

19
At 00:01:04,303, Character said: اميدوار به پيروزي بودند...

20
At 00:01:08,403, Character said: ... پوکمون"ها و انسان ها در کنار هم ، دنيايي"

21
At 00:01:11,363, Character said: از دوستي ، صلح و همبستگي و صفا ساختند...

22
At 00:01:14,743, Character said: غافل از اينکه ، نيّت همه ي اونها پاک و خالص نبود

23
At 00:01:21,553, Character said: ... اينها موجوداتي هستند که مي خواهند از ضعف و

24
At 00:01:23,373, Character said: وحشت "پوکمون" ها سو استفاده کنند...

25
At 00:01:25,073, Character said: و به اهدافي مثلِ کنترل بر سرزمين
يا تسلّط و قدرت بر همگان دست يابند

26
At 00:01:29,293, Character said: ... گرودون" ، يه "پوکمونِ" باستاني بود که"

27
At 00:01:31,533, Character said: که توسّطِ تيم شيطانيِ "ماگما" تسخير شد...

28
At 00:01:35,203, Character said: ... و داستان ما از آنجا آغاز شد که

29
At 00:01:38,073, Character said: با راهنمايي هايِ غلط يک مرد بيرحم به جستجوي نيروي برتر پرداخت

30
At 00:01:41,203, Character said: به اميد اينکه آرزويِ عمر جاودانهَ ش
براي "گرادون" به واقعيت بپيونده

31
At 00:01:53,163, Character said: اما آنچه که اون حفاري کرد
... بزرگترين نيرويِ مرموز بود

32
At 00:01:55,973, Character said: و حتي بزرگترين قدرت
و نا خواسته نيروهايي رو که براي برآورده شدن آرزوهايش احتياج داشت بدست اورد

33
At 00:02:02,073, Character said: اَش کچوم" که براي خودش آرزوهايِ بزرگ داره"
او آرزو ميکرد که روزي بزرگترين فرمانده ي "پوکمون" ها شود

34
At 00:02:11,053, Character said: اون دو با هم راهي سفر به دنيايِ...
پوکمون" ها مي شوند

35
At 00:02:13,703, Character said: و در راه با دوستانش ملاقات کرد

36
At 00:02:15,343, Character said: و اونها با هزاران اميد و آرزو با "اَش" همراه شدند

37
At 00:02:17,013, Character said: براي پيدا کردنِ "پوکمون" جديد
... براي کشف کردن جهاني که

38
At 00:02:20,163, Character said: بزرگترين واقعه ي دنيا شد
... يک مربيِ هميشگي

39
At 00:02:22,243, Character said: و برخورد و ملاقات کردن با خيلي خيلي از دخترا...

40
At 00:02:24,583, Character said: خب ، من که نگفتم همه يِ اونها
آرزوشون پيدا کردنِ "پوکمون" ه

41
At 00:02:28,323, Character said: ... نکته ي ِ جالب در مورد آرزوها اينجاست که

42
At 00:02:30,693, Character said: بعضي از آرزوها واقعا به حقيقت تبديل ميشوند...

43
At 00:02:33,003, Character said: ... به همين دليل بايد حسابي مواظبِ

44
At 00:02:35,273, Character said: آرزوهاتون باشيد...

45
At 00:02:36,613, Character said: چون ممکنه يه روزي واقعا به حقيقت بپيوندند...

46
At 00:03:20,183, Character said: خب ، اين شهابِ هزاره کجاست؟

47
At 00:03:23,053, Character said: تا 23 ساعت و چهل و دو دقيقه ي ديگه معلوم ميشه

48
At 00:03:26,763, Character said: !بيخيال

49
At 00:03:29,563, Character said: ... ديگه بايد نزديک شده باشيم ، فکر مي کني به موقع

50
At 00:03:31,233, Character said: به فستيوال برسيم؟...

51
At 00:03:32,463, Character said: آره حتما ، ديگه بايد جلوي اون دره باشه

52
At 00:03:34,633, Character said: آخ جونمي ، من مي خوام اولين نفري باشم که مي بينمش

53
At 00:03:36,553, Character said: هرکي هم که آخر برسه ، فِس فِسوه

54
At 00:03:38,443, Character said: مکس" ، تو داداش فِس فِسويي"

55
At 00:03:40,363, Character said: خيلي بامزه بود ، آجي

56
At 00:03:41,843, Character said: هي ، من نمي خوام فِس فِسو شَم

57
At 00:03:44,083, Character said: "پيکا"

58
At 00:04:00,813, Character said: پس مهموني کوشِش؟

59
At 00:04:02,613, Character said: مطمئني راهُ درست اومديم؟

60
At 00:04:04,033, Character said: نشوني رو که درست اومديم

61
At 00:04:07,013, Character said: پس بقيه کجان؟

62
At 00:04:08,873, Character said: واي دلم داره ضعف ميره پسر ، خيلي گرسنهَ مه

63
At 00:04:11,553, Character said: واي منم همين طور

64
At 00:04:13,253, Character said: ... اَش" و دوستاش از "ديتور" اومده بودن"

65
At 00:04:15,443, Character said: از سفر "پوکمونِ" شون...
تا شهابِ هزاره رو مشاهده کنند

66
At 00:04:18,783, Character said: چون شهاب هزاره ، فقط هفت شب ديده ميشه

67
At 00:04:22,233, Character said: و فقط در هر هزار سال ، يکبار...

68
At 00:04:24,183, Character said: بچه ها ، اميدوار بودند تا در
اين فستيوال هزاره شرکت کنند

69
At 00:04:27,053, Character said: ... اما نقشِ اونها در افسانه يِ هزاره

70
At 00:04:29,523, Character said: خيلي بزرگتر از چيزي بود که...
در تصورشون نقش بسته بود

71
At 00:04:48,413, Character said: "پيکا"

72
At 00:06:06,353, Character said: "پيکا"

73
At 00:08:01,673, Character said: ها ها _
"پيکا"

74
At 00:08:03,383, Character said: !ايول

75
At 00:08:04,633, Character said: بزن بريم

76
At 00:08:06,293, Character said: هي ، برگرد اينجا

77
At 00:08:07,873, Character said: !صبر کنيد

78
At 00:08:09,523, Character said: ... شرمنده خوشگله

79
At 00:08:10,693, Character said: پايه اي دو نفري سوار شيم
اون واسه دو نفر ساخته شده

80
At 00:08:18,833, Character said: اين بهترين شغل دنياست

81
At 00:08:21,053, Character said: فقط بايد اينا رو بينِ مردم پخش کنيم

82
At 00:08:23,293, Character said: بعد همه جا رو حسابي جارو مي کنيم

83
At 00:08:25,693, Character said: آه ، اينش خيلي مزخرفه

84
At 00:08:27,323, Character said: ها!؟

85
At 00:08:28,733, Character said: بچه ها ، اينُ نگاه کنيد

86
At 00:08:29,983, Character said: اين ديگه چيه؟

87
At 00:08:32,613, Character said: اين همون شعبده بازيهِ که ديشب ديديمِش

88
At 00:08:34,983, Character said: راست ميگيا

89
At 00:08:36,733, Character said: اگه "باتلر بزرگ" هموني باشه
... که ديشب اينجا رو ساخت

90
At 00:08:39,103, Character said: من حسابي منتظرم که برنامهَ ش رو ببينم...

91
At 00:09:38,363, Character said: واوو! چه حُقه يِ کُلنگي يه

92
At 00:09:51,313, Character said: ستاره يِ آرزوها

93
At 00:09:53,593, Character said: هان؟

94
At 00:09:57,613, Character said: هي پسر دندونام ريخت ، مگه ميشه يه دختر به اين نازي از آسمون تِلپي بيوفته پايين

95
At 00:10:01,503, Character said: هي پسر دندونام ريخت ، مگه ميشه يه دختر به اين نازي از آسمون تِلپي بيوفته پايين

96
At 00:10:01,643, Character said: هي پسر دندونام ريخت ، مگه ميشه يه دختر به اين نازي از آسمون تِلپي بيوفته پايين

97
At 00:10:02,133, Character said: هي پسر دندونام ريخت ، مگه ميشه يه دختر به اين نازي از آسمون تِلپي بيوفته پايين

98
At 00:10:06,643, Character said: ... شما به من و جادوهايم

99
At 00:10:08,383, Character said: واقعا لطف داريد ، من صداي تشويق هاتون رو ميشنوم

100
At 00:10:11,313, Character said: خيلي خيلي سپاسگذارم

101
At 00:10:12,703, Character said: من معروف به "باتلرِ بزرگ "هستم

102
At 00:10:16,973, Character said: " و دستيارِ من "دايانا

103
At 00:10:20,943, Character said: من نمي تونستم اين نمايش رو
بدونِ حضور "ماتيانا" انجام بدم

104
At 00:10:24,993, Character said: " و "کيرليا

105
At 00:10:28,633, Character said: آرزوهات برآورده ميشه

106
At 00:10:33,323, Character said: هان؟ ستاره يِ آرزوها؟

107
At 00:10:40,023, Character said: اِاِ... تو کجايي؟

108
At 00:10:43,583, Character said: آرزو مي کنم تو با من اينجا بودي

109
At 00:10:46,583, Character said: تو اونجا هستي؟

110
At 00:10:51,273, Character said: "مکس"

111
At 00:10:56,463, Character said: هي ، تو بايد برگردي بشيني رو صندليت

112
At 00:10:59,233, Character said: ببخشيد ، ولي من فکر کردم صدايي شنيدم

113
At 00:11:02,553, Character said: هان؟

114
At 00:11:05,973, Character said: "مکس"

115
At 00:11:07,273, Character said: دوستِ منُ ببخشيد

116
At 00:11:08,533, Character said: مکس" ، تو چت شده؟"

117
At 00:11:10,743, Character said: ... وايسا

118
At 00:11:11,973, Character said: ! خانوم ها و آقايان

119
At 00:11:13,773, Character said: ... انگار ما يه چند تا داوطلب داريم

120
At 00:11:15,843, Character said: که مي خوان تو حقّه يِ بعديمون کمکمون کنن...

121
At 00:11:17,683, Character said: ... آقايون شما بايد حرفه اي نمايش بدين

122
At 00:11:19,953, Character said: چون زمان شما رو انتخاب کرده...

123
At 00:11:21,583, Character said: هان؟

124
At 00:11:22,583, Character said: خب شعبده بازايِ کوچولو ، اسمتون چيه؟

125
At 00:11:25,023, Character said: "اسم من "اَشِ

126
At 00:11:26,123, Character said: منم "مکسِ بزرگ" هستم

127
At 00:11:28,023, Character said: "پيکاچو"

128
At 00:11:29,093, Character said: ! خوب آماده اين

129
At 00:11:30,173, Character said: خوب معلومه که شماها از شعبده بازهايِ بزرگي هستين

130
At 00:11:32,943, Character said: پس در جعبه يِ مشتعلِ ناظر جشن بگيريد...

131
At 00:11:35,753, Character said: ... شماها بايد به راحتي از جعبه فرار کنيد

132
At 00:11:37,383, Character said: قبل از اونکه در شعله هاي آتش ، خاکستر بشه...

133
At 00:11:39,383, Character said: جعبه ي مُشتعل؟

134
At 00:11:41,593, Character said: پس چرا معطلي؟

135
At 00:11:42,743, Character said: اما "دايانا" ، ما خيلي هم شعبده...